|
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : zahra
گاهی احساس می کنی با وجود همه چیز،
هیچ چیز نداری، گاهی میان آشناهای قدیمی
نشسته ای، اما باز هم غریبه ای.!
بعضی وقتها می دانـــــــــی دلت پر است،
اما جایی را سراغ نداری که غصـــــــــه هـایت را
بازگو کنی……
گـــــــاهی وقتها حتی دیوارهای اتاقت هم
از دست تو خسته شده اند و دیـــــــــــگر طاقت
شنیدن حرفهــــــــــای پراز اندوه تو را ندارند. آن
وقت است که چشــــــــم هایت به یکباره هوای
باریدن می کند……..
دیشب برای من از آن گاهی وقتها بود…
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |